جیمین فیک زندگی پارت ۵۹#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۹#


ویو ات
صدای در اومد و جیمین اومد تو

جیمین: حالت چطوره ؟
ات: عالیم چی شده؟
جیمین: باید دارو هاتو بهت بدم و زخمت رو تمیز کنم
ات: نه نیازی نیست من حالم خوبه و ...
جیمین: ات حرف نشنوم دارو هات و بخورد
ات: خیله خب بابا اعصبانی

دارو ها رو خوردم که دیدم با پد و این چیزاداومد سمت شونم منم یکم عقب میرفتم

ات: اممم..اَ .. چیکار میخوایی بکنی
جیمین: میخوام زخمت و تمیز کنم

اومدسمت شونم . یقم رو سمت شونم کشید که زخم معلوم شه اما لباسم یکم یقش کوچیک بود که یهو یقه لباسم و جر داد

ات: هوی چته مرتیکه خو عین ادم میگفتی در میوردم
جیمین: اعصابم رو داشت خورد میکرد خب

ذخممروتمیز میکرد. خیلی میسوخت جدا از اون یکم معذب بودم چون یکم از سینه هام مشخص بود .

جیمین: تموم شد لباست رو درست کن
ات: والا لباسی نمونده به لطف شما
جیمین: خب در بیار کسی جلوت رو نمیگیره تازه خیلی هم خوب میشه ...
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید
دیدگاه ها (۲)

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

جیمین فیک زندگی پارت ۶۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۸#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۷#

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۰#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط